اﷲاکبر گفتن. خدای را به بزرگی یاد کردن: پس عمر سه بار تکبیر گفت. (تاریخ قم ص 301). اگر میرد کمال از عشق آن روی به روح پاک او گویند تکبیر. کمال خجندی (از آنندراج). رجوع به تکبیر شود
اﷲاکبر گفتن. خدای را به بزرگی یاد کردن: پس عمر سه بار تکبیر گفت. (تاریخ قم ص 301). اگر میرد کمال از عشق آن روی به روح پاک او گویند تکبیر. کمال خجندی (از آنندراج). رجوع به تکبیر شود
تقصیر افتادن. کوتاهی شدن: داری هوس کشتنم اینک سر و خنجر تقصیر اگر میرود از جانب ما نیست. سلمان (از آنندراج). در گنه کز جانب ما بود تقصیری نرفت چون در آمرزش که کار اوست تقصیری کند. خواجه پیشنماز (از آنندراج). رجوع به تقصیر و دیگر ترکیبهای آن شود
تقصیر افتادن. کوتاهی شدن: داری هوس کشتنم اینک سر و خنجر تقصیر اگر میرود از جانب ما نیست. سلمان (از آنندراج). در گنه کز جانب ما بود تقصیری نرفت چون در آمرزش که کار اوست تقصیری کند. خواجه پیشنماز (از آنندراج). رجوع به تقصیر و دیگر ترکیبهای آن شود
بعهده گرفتن. به ذمه گرفتن: اعیان و اقارب زبدۀ مواکب خویش را بخدمت سلطان فرستاد و تضرعها کرد و ملتزم جزیت و فدیه شد و سی مربط فیل تقریر رفت که از نخب اقبال خویش فرستد و مال موافقه با وی مقرر گرداند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 321)
بعهده گرفتن. به ذمه گرفتن: اعیان و اقارب زبدۀ مواکب خویش را بخدمت سلطان فرستاد و تضرعها کرد و ملتزم جزیت و فدیه شد و سی مربط فیل تقریر رفت که از نخب اقبال خویش فرستد و مال موافقه با وی مقرر گرداند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 321)
مقدر شدن. نافذ شدن فرمان خدا. جاری شدن قضاء الهی. فرمان و مشیت خدا بر چیزی: شتربه گفت موجب نومیدی چیست ؟ گفت: آنچه در سابق تقدیر رفته است. (کلیله و دمنه)
مقدر شدن. نافذ شدن فرمان خدا. جاری شدن قضاء الهی. فرمان و مشیت خدا بر چیزی: شتربه گفت موجب نومیدی چیست ؟ گفت: آنچه در سابق تقدیر رفته است. (کلیله و دمنه)